درست است اسمش هوش مالی است ولی همه‌چیزش هم مالی نیست! وقتی در مورد هوش مالی حرف زده می‌شود، خیلی از مردم فکر می‌کنند باید خودشان را به مهارت‌های مختلف مالی، پولی و اقتصادی مجهز کنند. درست است که هوش مالی از مجموعه‌ی مهارت‌های مالی ما هم تشکیل شده اما فقط این چیزها نیست.

10آموزه‌ی مفید کوتاه غیرمالی برای یک تغییر نسبتاً بزرگ در ذهنیت ما از هوش مالی. این آموزه‌ها از دل مطالعه‌ی زندگی بزرگان و مفاهیم دانشگاهی استخراج شده است. با هم مرور کنیم این 10آموزه‌ی به‌ظاهر غیر مالی را:

 

تفکر انتقادی

قدرت نقد داشته باشیم! قدرت داشته باشیم تا حاشیه‌های به‌ظاهر نامربوط به مسئله‌ی مالی را نقد و بررسی کنیم. اگر بازار لوازم خانگی، ظهور یک فن‌آوری را تجربه می‌کند، به هوش مالی ارتباطی ندارد اما قدرت تحلیل و نقد آن را باید داشته باشیم.

اگر اتفاقی در شاخ آفریقا می‌افتد، اثر آن را بر زندگی خودمان بررسی کنیم. این یک بازی سراسر سود است. البته تفکر انتقادی بیش‌ از این‌ها می‌تواند به ما کمک کند!

 

حل مسئه

مسئله چیست؟ چگونه به وجود آمده است؟ چه راه‌حل‌هایی دارد؟ محدودیت‌های هر کدام از این‌ها چیست؟ بهترین راه کدام است؟ قدرت پاسخ به این پرسش‌ها، «توان‌مندی حل مسئله» است .

شاید مهم‌ترین پرسش، همان “مسئله چیست؟” باشد؛ چراکه برای رسیدن به پرسش و پاسخ به آن، مسیر فوق‌العاده سخت و آموزنده‌ای را طی می‌کنیم.

 

مدیریت زمان

شبانه‌روز، 24ساعت است! گاهی خوب است به خودمان یادآوری کنیم که 24ساعت، کم نیست و همه‌ی این زمان برای خود خودمان است. حالا این‌که به چه شکلی همه‌ی این 24ساعت را استفاده کنیم، مدیریت ما را می‌طلبد.

استفاده‌ی بهینه از زمان یعنی زمانی که در پیچ و خم زندگی، پای همه روی ترمز است، ما هم‌چنان گاز بدهیم!

 

ارتباط

نه فقط هوش مالی، هر هوشی ما را به سمت ساخت ارتباط‌های جدید می‌برد. برای شخصی که می‌خواهد هوش مالی داشته باشد، شبکه‌سازی و رفتن به سمت ارتباط‌گیری‌های جدید، از نان شب هم واجب‌تر است!

ارتباط، ارتباط می‌آفریند؛ برای اولی تلاش کنیم، دومی را هدف قرار دهیم، سومی را می‌بینیم، چهارمی و پنجمی خودشان می‌آیند. اکنون، شبکه‌ی ارتباطی است که شبکه می‌آفریند. امروزه، شبکه‌ی ارتباطی را باید به مثابه‌ی یک ارز دیجیتال دید؛ همان‌قدر مهم و همان‌قدر سخت و ارزش‌مند در به دست آوردن.

 

یادگیری آموزه‌ها

برای داشتن یک زندگی باهوش مالی، هیچ وقت فارغ‌التحصیل نشویم! همیشه در حال یادگیری باشیم. در مدرسه، دانش‌گاه، خانه، موبایل، ماشین، جمع دوستان و هرجایی که می‌شود نفس کشید، یادگیری مهارت و دانش را در اولویت قرار دهیم.

البته، می‌توانیم آموزش هم بدیم؛ آموزش دادن، خود نوعی تمرین یادگیری است. آموزش‌دادن، نیازمند دوره‌کردن دانش قبلی، دسته‌بندی و متناسب‌سازی داده‌های آموزشی با مخاطب و یادگیرنده است. از این جهت، آموزش‌دادن هم نوعی یادگیری در خود دارد.

فهم مسئله، بهترین راه‌کار و انجام

تمرین

چیزی را که بلد نیستیم، یاد بگیریم؛ چیزهایی که بلدیم و یاد گرفته‌ایم را تکرار و تمرین کنیم. تمرین، بهترین تجربه و شیوه‌ی استفاده از هر چیزی را به ما نشان می‌دهد؛ شاید زمان‌بر باشد اما قطعاً بهترین را تحویل میدهد.

تمرین کردن، فوت کوزه‌گری را با هزینه‌ی بسیار کم‌تری به ما یاد می‌دهد. مسیر تمرین، ما را با فوت و فن یک حوزه آشنا می‌کند.

 

نوآوری و خلاقیت

امروز به جای نشستن روی صندلی برای مطالعه، روی زمین بنشینیم! نوآوری و خلاقیت از دل همین وضعیت‌ها درمی‌آید. تجربه‌ی جدید، یک چیز است؛ تجربه‌ی انجام یک کار همیشگی از راه جدید، یک چیز دیگر!

به نوآوری‌ها آری بگوییم و خلاقیت را به خانه‌های خود راه بدهیم. بدیهی است که هر چیز نو و جدیدی، اسمش نوآوری نیست ولی می‌دانیم که خیلی از چیزهای نو را به دلیل جذاب بودن شرایطی که فعلاً در آن قرار داریم، رد می‌کنیم. اگر شما یک تلفن همراه خوب دارید و از آن راضی هستید، دلیل نمی‌شود از یک موبایل دیگر راضی نباشید؛ به تغییر، سلام کنید!

 

تصمیم‌گیری و رهبری

تصمیم بگیریم و رهبر بودن را تمرین کنیم. با شبیه‌سازی، بازی، کتاب، یا هرچیز دیگر؛ تلاش کنیم از قدرت تصمیم‌گیری‌مان به شکل واضح و روشنی مطلع شویم و آن را تقویت کنیم.

الزاماً قرار نیست این قدرت ما را رهبر یک گروه کند یا کلاً به مسیرهای شغلی و زیستی مدیریتی برویم؛ قرار است بتوانیم مسیر تصمیم‌گیری‌های کوچک تا بزرگ را بدانیم تا بتوانیم رفتار هوشمندانه‌تری داشته باشیم.

 

مذاکره

من چه می‌خواهم؟ طرف مقابل چه می‌خواهد؟ ما به چه شکل می‌توانیم به توافق برسیم که هردو پای یک متن را امضاء کنیم؟ هنر مذاکره‌کردن، شاید مهم‌ترین هنری باشد که به آن نیاز داریم.

مذاکره، بستر استفاده از همه‌ی مهارت‌هایی است که یاد گرفته‌ایم. مهارت‌های مذاکره‌ای نیز خلاصه‌ای از دیگر مهارت‌ها است. و نکته‌ای مهم:

این مذاکره می‌تواند با خودمان هم باشد! من چه می‌خواهم؟

 

حرف آخر | شما چه فکر می‌کنید؟

خودآگاهی، تجربه، صبر، انگیزه و آموزه‌های بسیار دیگر نیز هستند که می‌توانند ما را در مسیر هوش‌مندی مالی همراهی کنند.

این‌ها تعدادی مفاهیم و مهارت‌های غیرمالی بود که در حوزه‌ی مالی و اقتصادی(به‌ویژه هوش مالی) به ما کمک می‌کنند. اگر شما هم مهارتی مانند این‌ها می‌شناسید، به ما معرفی کنید.

دسته بندی شده در: