اگر می‌دانیم برای کسب‌وکارمان چه‌کارهایی باید بکنیم ولی نمی‌دانیم چه‌کارهایی نباید بکنیم؛ باید گفت ای کاش همان اولی را هم نمی‌دانستیم! خطرها و اشتباه‌های مالی، از دسته‌ی کارهایی است که “باید” بدانیم و “نباید” انجام بدهیم!

 

چرا باید از خطرها و اشتباه‌های مالی، آگاه باشیم؟!

چون آگاهی از خطرها و اشتباه‌ها، قدم اول برای دوری کسب‌وکارمان از بیراهه‌رفتن است. این آگاهی، می‌تواند برنامه‌های ما را دقیق‌تر و زندگی شغلی ما را امن‌تر کند. هم‌چنین برای آگاهی از این خطرها و اشتباه‌ها، نیازمند مطالعه هستیم و همین مطالعه، ما را با دنیای دیگری از محتواهای مرتبط با کسب‌وکار نیز آشنا می‌کند.

اما 10تا از این خطرها و اشتباه‌ها که همه‌ی ما گاه‌به‌گاه دچارش شده‌ایم را باهم مرور می‌کنیم:

1)       خوش‌بینی!

  • شاید خوش‌بینی همه‌جا بَد نباشد ولی در مسائل مالی، می‌تواند فاجعه‌های عظیمی خلق کند.
  • طراحی یک برنامه‌ی خوش‌بینانه، کسب‌وکار را از واقعیت دور می‌کند و بدتر از همه، ما را همیشه عقب‌تر از اهداف سازمان یا خودمان نگه‌ می‌دارد.
  • خوش‌بینی، افسردگی‌آور است!

2)     شبکه‌های برفک‌گرفته!

  • یک انسان موفق در کسب‌وکار، شبکه‌هایش همیشه متعدد، متنوع، در چند حوزه و مهم‌تر از همه، صاف و واضح است.
  • اگر به شبکه‌سازی و ایجاد ارتباط جدید، حسّاسیت داریم و در فکرش هم نیستیم و شبکه‌های‌مان برفکی است، باید خیلی زود دست‌به‌کار تغییر بشویم.

 

3)    قلّک مال بچه‌هاست!

  • اتفاقاً قلّک برای کسب‌وکارهای حرفه‌ای و مدرن است!
  • پس‌انداز، پشت و پناه و دل‌گرمی یک کسب‌وکار است.
  • پس‌انداز کم، بی‌اهمیتی، بررسی نکردن روش‌ها، پس‌انداز کردن بعد از خرج‌کردن و از باقی‌مانده‌ی پول، فاصله‌ی ما با شکست را کوتاه و کوتاه‌تر می‌کند.

4)      دیروز دیدم!

  • امروز هم ببین؛ هر روز ببین!
  • صورت مالی یک سازمان، هر روز باید بررسی شود و در مورد آن، تحلیل ارائه شود.
  • اگر مستمر و پیوسته بررسی‌اش نکنیم، روزی خواهد رسید که دیگران، ما را بررسی خواهند کرد!

5)    خودم بلدم!

  • بقیه هم بلد هستند، بقیه چیزهای دیگر هم بلد هستند!
  • تک‌روی و اصرار بر کار انفرادی، موفقیت را پرت می‌کند نوک قلّه‌ی کوه؛ نه که به آن نرسیم، می‌رسیم ولی نه خودمان، بدن خسته و شکسته‌ی ما!

 


برای آگاهی بیش‌تر، به دانش هوش مالی نیازمندیم. مطالعه‌ی این مطلب، به شما پیش‌نهاد می‌شود:

هوش مالی چیست؟ | 5نکته‌ی اساسی هوش مالی


 

6)     دلم پراید آلبالویی می‌خواد!

  • هنوز هم؟!
  • شخصی که از سالی که شروع به فعالیت کرده است، هنوز دستی به سر و گوش اهداف، استراتژی‌ها و منافع خودش نکشیده؛ شکست را به عنوان یک دوست در کنار خود می‌بیند.
  • این چیزها گه‌گاه باید به‌روزرسانی شوند. چه بهتر که این به‌روزرسانی با همراهی تحلیل‌های روزانه باشد.

7)     کی گرفته که ما بگیریم؟!

  • هم گرفتند و هم شما می‌گیری!
  • بیمه، برای همان روزی است که فکر می‌کنیم هیچ‌وقت نمی‌آید.
  • اگر قرار بود بدانیم کِی و چه‌گونه آن روز می‌آید که دیگر نیازی به بیمه نبود! بیمه برای همین مواقع است.
  • امیدواریم هیچ انسان ضدبیمه‌ای دور و اطراف ما نباشد!

8)     وام جیزه!

  • پس وام نگیریم تا ورشکست شویم!
  • وام و بدهی، هزار بَدی اگر داشته باشد، هزار و یک خوبی دارد! حداقلی‌ترین ویژگی مثبت این است که انرژی و توان شخص بدهکار وام، بیش‌تر از کسی است که هیچ وامی ندارد.
  • هم‌چنین وام‌ها می‌توانند یک کسب‌وکار را از نمودار منفی‌ها، مستقیماً به سمت مثبت‌ها ببرند و بازپرداخت وام را به یک شوخی تبدیل کنند!

9)     کار بیش‌تر، پول بیش‌تر!

  • خیلی وقت است این حرف در حال خاک‌خوردن است.
  • برای درآمد بیش‌تر، الزاماً نباید بیش‌تر هم کار کنیم.
  • تغییر کار، بررسی شیوه‌های دیگرِ انجام همان کار یا بسیاری نکته‌های دیگر که تجربه شده است، نشان می‌دهد که این تئوری، سرتاپا غلط است.

10)    مراقب احساس‌های‌مان باشیم!

  • ترس و طمع، مایه‌ی خوش‌بختی و بدبختی یک شخص یا سازمان است.
  • شمشیر دولبه‌ای که تجربه نشان داده که خبرهای خوشش کم‌تر از بدی‌های آن بوده است…

 


یک سفارش بی‌خطر برای دوری از اشتباه‌های معمول:
قسطاکارت


 

حرف آخر | شما چه فکر می‌کنید؟!

شما چه خطرها و اشتباه‌هایی را می‌شناسید؟ به‌نظرتان، اطلاع از این خطرها فایده‌ای هم دارد یا هرکاری کنیم، رخ می‌دهد؟

دسته بندی شده در: